معنی تندیس اوگوست رودن
حل جدول
دروازه هاى جهنم
پیکرهای از اوگوست رودن
مردی در حال راه رفتن
رودن
پیکرتراش فرانسوی
تندیس
تمثال
لغت نامه دهخدا
اوگوست. [اُ] (اِخ) ماه قیصری. اول آن مطابق است تقریباً با اول ماه آب رومی و 13 اوت فرانسوی و بیست و ششم مرداد ماه جلالی. (یادداشت مؤلف).
رودن
رودن. [دَ] (مص) مرغ یا گوسفند را پس از کشتن از پر و پشم عریان کردن تا برای پختن مهیا باشد. (یادداشت مؤلف). آورید کردن مرغ و گوسفند و جزآن. (یادداشت مؤلف). اورود کردن.
رودن. [دَ] (اِ) رودنیاس باشد. و آن گیاهی است که چیز بدان رنگ کنند. (برهان قاطع) (آنندراج). روناس. (ناظم الاطباء). رودنگ. روغناس. روین. رجوع به رونیاس و روناس و رودنگ شود.
رودن. [رُ دَ] (اِخ) مجسمه ساز معروف فرانسوی است (1840- 1917 م.). وی در پاریس چشم بجهان گشود و از آثار معروف وی مجسمه ٔ اندیشه و در دوزخ را میتوان نام برد.
تندیس
تندیس. [ت َ] (اِ مرکب) بمعنی تن مانند است، چه دیس بمعنی مانند باشد و بمعنی صورت و تمثال و پیکر و کالبد و قالب و جثه نیز آمده است اعم از انسان و حیوانات دیگر. (برهان) (از ناظم الاطباء). بمعنی تندس. (فرهنگ جهانگیری) (از آنندراج).از: تن + دیس، جزو دوم از مصدر «دئس » اوستایی بمعنی نمودن و نشان دادن، یعنی تن نما، و این جزو بصورت پسوند در فرخاردیس و طاقدیس هم دیده میشود. (حاشیه ٔ برهان چ معین):
نگارند تندیس او گر بکوه
ز سنگ وقارش شود کُه ستوه.
دقیقی.
دو تندیس از زر برانگیخته
ز هرصورتی قالبی ریخته.
نظامی.
رجوع به فرهنگ ایران باستان ص 261، ذیل شبدیز وتندس و تندسه و تندیسه شود.
فرهنگ عمید
فرهنگ فارسی هوشیار
مترادف و متضاد زبان فارسی
پیکر، پیکره، تصویر، تندیسه، قالب، کالبد، مجسمه، نگار،
(متضاد) تابلونقاشی
فارسی به عربی
ایقونه، تمثال
معادل ابجد
1277